جدول جو
جدول جو

معنی بی حمیت - جستجوی لغت در جدول جو

بی حمیت
بی غیرت، بی تعصب، بی مروت
تصویری از بی حمیت
تصویر بی حمیت
فرهنگ فارسی عمید
بی حمیت
(حَ می یَ)
بر قیاس معنی حریت. (آنندراج). بی ننگ و عار. بی نام و ننگ. بی غیرت. (یادداشت بخط مؤلف) :
توبه کند شیرز شیری هگرز
گرچه شتر کاهل و بی حمیت است.
ناصرخسرو.
بددل دزد و جلد و بی حمیت
روبه و شیر و گرگ و کفتارند.
ناصرخسرو.
از آن بی حمیت بباید گریخت
که نامردیش آب مردم بریخت.
سعدی.
ببین آن بی حمیت را که هرگز
نخواهد دید روی نیک بختی.
سعدی
لغت نامه دهخدا
بی حمیت
بی ننگ و عار و بی نام و ننگ و بی غیرت
تصویری از بی حمیت
تصویر بی حمیت
فرهنگ لغت هوشیار
بی حمیت
((حَ یَّ))
بی غیرت
تصویری از بی حمیت
تصویر بی حمیت
فرهنگ فارسی معین
بی حمیت
بی عار، بی غیرت، بی تعصب، بی ناموس، دیوث، لاابالی، نامرد
متضاد: غیرتمند
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَمی یَ)
بی غیرتی. بی عار و ننگی: بی حمیتی پسر کاکو و دیلمان و گردان ایشان را دیده ام. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 533). و اگر دیگر چون رضا (ع) با دیگری بسازد و صلحی کند... آن را بمداهنه وبی حمیتی و نااهلی منسوب سازد. (کتاب النقض ص 365) ، خاموش. ساکت. (ناظم الاطباء) ، غیرناطق:
این رستنی است ناروان هر سو
و آن بی سخن است وین سوم گویا.
ناصرخسرو.
، کلمه تأکید. حتماً. یقیناً. (ازلغت محلی شوشتری نسخۀ خطی). کنایه از بی شک و بی شبهه باشد. (از رشیدی) (برهان). بی شایبه. (از انجمن آرا) (از آنندراج). بی گفتگو. بدون چون و چرا. بلاریب. بی گمان. رجوع به سخن شود:
طاعن و بدگوی اندر سخنش بی سخنند
ورچه باشد سخن طاعن و بدگوی ذمیم.
فرخی.
قرعه بر هر کو زدند آن طعمه است
بی سخن شیر ژیان را لقمه است.
مولوی.
گفت ای زن پیش این بت سجده کن
ورنه در آتش بسوزی بی سخن.
مولوی
لغت نامه دهخدا
تصویری از بی حقیقت
تصویر بی حقیقت
بی آمیغ ناسره ناراست لان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی اهمیت
تصویر بی اهمیت
بی قدر بی ارزش نامهم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی غایت
تصویر بی غایت
بی پایان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی حرمت
تصویر بی حرمت
بی ادب، بی آبرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی حمیتی
تصویر بی حمیتی
نامردی مقابل حمیت، بی ناموسی بیغیرتی مقابل حمیت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی حرکت
تصویر بی حرکت
آرام
فرهنگ واژه فارسی سره
بی غیرتی، بی ناموسی، دیوثی، نامردی
متضاد: غیرتمندی
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از بی حمایت
تصویر بی حمایت
غير مدعومٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از بی حمایت
تصویر بی حمایت
Unsupported
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بی حمایت
تصویر بی حمایت
non soutenu
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بی حمایت
تصویر بی حمایت
no apoyado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بی حمایت
تصویر بی حمایت
isiyosaidiwa
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از بی حمایت
تصویر بی حمایت
nicht unterstützt
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بی حمایت
تصویر بی حمایت
без підтримки
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بی حمایت
تصویر بی حمایت
niesupportowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بی حمایت
تصویر بی حمایت
无支持的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بی حمایت
تصویر بی حمایت
não suportado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بی حمایت
تصویر بی حمایت
غیر معاون
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از بی حمایت
تصویر بی حمایت
সমর্থনহীন
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از بی حمایت
تصویر بی حمایت
desteksiz
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از بی حمایت
تصویر بی حمایت
non supportato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بی حمایت
تصویر بی حمایت
지원되지 않은
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از بی حمایت
تصویر بی حمایت
サポートされていない
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بی حمایت
تصویر بی حمایت
לא נתמך
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بی حمایت
تصویر بی حمایت
не поддерживаемый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بی حمایت
تصویر بی حمایت
tidak didukung
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بی حمایت
تصویر بی حمایت
ไม่มีการสนับสนุน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بی حمایت
تصویر بی حمایت
niet ondersteund
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بی حمایت
تصویر بی حمایت
बिना समर्थन
دیکشنری فارسی به هندی